نتایج جستجو برای عبارت :

آسمانی به سرم نیست . از بهاران خبرم نیست.

از اینجا تا بعد از این، تا انتها، تا ابد بی‌خبرم. از آب بی‌خبرم، از سنگ بی‌خبرم، از باد بی‌خبرم، از آتش بی‌خبرم. از انسان بی‌خبرم و از روح بی‌خبرم. از خود بی‌خبرم و در خدا تا ابد، تا بی‌انتها از خدا بی‌خبرم.
حلمی | کتاب لامکان
تو که نیستی از خودم بی‌خبرم
کی بیاد و کی بشه همسفرم
دل من از تو جدا نیست
این هوا بی تو هوا نیست
چی بگم از کی بگم وای
دیگه غم یکی دوتا نیست
**
تو که نیستی از خودم بی‌خبرم
کی بیاد و کی بشه همسفرم
دستم از دست تو دور
این شروع ماجراست
روز و شب، هفته و ماه
قصه های غصه هاست
بودن اینجا که منم
مرگ بی چون و چراست
همه چی از بد و خوب 
قصه رنگ و ریاست
**
تو که نیستی از خودم بی‌خبرم
کی بیاد و کی بشه همسفرم
عشق و مستی پیش تو
پشت دیوار سیاس
غم غربت نداره
اونجا که خونه
من در این گوشه ، که از دنیا بیرون است 
آسمانی به سرم نیست ، از بهاران خبرم نیست 
آنچه میبینم دیوار است 
آه، این سختِ سیاه ، آنچنان نزدیک است 
که چو برمیکشم از سینه نفس ، نفسم را برمیگرداند
ره چنان بسته ،که پروازِ نگه ، در همین یک قدمی می ماند 
من در این گوشه ، که از دنیا بیرون است 
آسمانی به سرم نیست ، از بهاران خبرم نیست 
آنچه میبینم دیوار است 
آه، این سختِ سیاه ، آنچنان نزدیک است 
که چو برمیکشم از سینه نفس ، نفسم را برمیگرداند
ره چنان بسته ،که پروازِ نگه ، در همین یک قدمی می ماند 
"ه.سایه"
جامه ی سبزه و گل 
رقص پروانه و شور و احساس 
نغمه ی مرغ سحر 
و شکوفایی گل بر ساقه 
مژده ای دل که بهاران امد 
باز کن پنجره را 
 به تماشا بنگر 
موسم چهچه بلبل 
به گلستان امد 
مژده ای دل که بهاران امد 
زندگی را به تماشا بنگر 
که خدایی ایست  همین نزدیکی 
روی یک فصل بهار 
به شکوفایی احساس گل و جرعه اب
درتراود پس فصلی بوران 
نفس لاله سرخ در گلدان
موسم عطر بهاران آمد 
مژده ای دل که بهاران آمد 
شاعر:::محمد علی خالقی 
نهی از اعتماد بیجا حتی به نزدیک‌ترین افراد
ثقة الاسلام کلینی و ابن شعبه حرانی رضوان الله علیهما روایت کرده‌اند:
محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد، عن علی بن إسماعیل، عن عبد الله بن واصل، عن عبد الله بن سنان قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: لا تثق بأخیك كل الثقة فإن صرعة الاسترسال لن تستقال.
امام صادق علیه السلام فرمودند: حتی به برادرت اعتماد كامل و تمام (بدون ملاحضه) مكن؛ زیرا زمین خوردن ناشی از اطمینان كردن، قابل جبران نیست.
الکافی، تالیف ثقة
فاطمه نقاش است. حرفه‌ای نیست اما تا حدودی کارش خوب است. زمستان، بی هوا و بی مناسبت، تابلویی به من هدیه داد. دوستش داشتم. کوباندمش به دیوار اتاقم. اما هر بار که نگاهم به آن افتاد، پیش از دیدنِ طرح روی بوم، آن نوشته ای که پشت ِ بوم برایم نوشته بود در ذهنم نقش می‌بست. برایم کوتاه نوشته بود :
بیرق گلگون بهار، تو برافراشته باش...
 
 
 
حالا... بهار است. ولی ...از بهاران خبرم نیست ... 
 
 
 
 
پی‌نوشت : 
دوست داشتم یک تکه از شعر ابتهاج را، یک روز، از زبان تو
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
1398/01/01       01 : 28 : 27
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
 آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
 آفتابی به سرم نیست
 از بهاران خبرم نیست
نفسم می گیرد
 که هوا هم اینجا زندانی ست
 هر چه با من اینجاست
 رنگ رخ باخته است
ارغوان
 این چه راز یست که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید ؟
 که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
 ب
هیئت دل روضه ی گلهای باغختم خزان مجلس آقای باغخشّ و خشِ برگ و صدای زمینزمزمه از شِکوه ی فردای باغگردنه ها در شب و ابر سیاهتابلوی نقّاشی یلدای باغکشف حجاب همه ی شاخه هالُختی اندام دلارای باغآمدن قاصد پیغام برفقارِ کلاغ و ننه سرمای باغکشت همه حاصل بی حاصلیپوچی مطلق شده رویای باغبلبل شوریده امیدش ، رسدبوی بهاران و تماشای باغ می رسد از ره خبر خوش ، تمامدوره ی برف و یخ و سرمای باغ.               احمد یزدانی.
دانلود آهنگ آرون افشار یار قدیمی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * یار قدیمی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , آرون افشار باشید.
 
دانلود آهنگ آرون افشار به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Aron Afshar called Yare Ghadimi With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه آرون افشار به نام یار قدیمی
یک دنیا حرف و یکخیابان پر از دلتنگیمن به تو باختمتو داری با کی میجنگیبی خبرم از تو منم و بغضی جانانهسهم من از
کنار یک خلوت عاشقانهدستهایم را گرفتی و عشق آغاز شد!
من نمی‌دانستم که عشق از دستهای تو می ریزد به چشمان من!و اینگونه،مرا سبز کردی در بهاران آغوشت!
عشق داشتن تومثل رویای زندگی در سرزمین شعرعشق داشتن تومثل بزرگ‌ شدن تدریجی سرو کنار جوی عاشقیعشق داشتن تومثل خوابی که بیدار شدنش آغاز مرگ‌ است!
سحر،در‌گوشم چلچله ای شعری از تو خواند،می خواهم بهاران را لمس کنممی خواهم،میان هزاران بوته بنفشهتا می وزد باد میان گیسوانتمی خواهم بکارم دستهایم را برا
یک دنیا حرف و یکخیابان پر از دلتنگیمن به تو باختمتو داری با کی میجنگیبی خبرم از تو منم و بغضی جانانهسهم من از تو پرسه تو شهر دیوانهای یار یار یار قدیمی بی تو پر از خاطره هاتم رفتی از تو بی خبرم منای یار یار یار قدیمی بی تو نفس تنگی گرفتم در هوایت رهگذرم منای یار یار یار قدیمی بی تو پر از خاطره هاتم رفتی از تو بی خبرم منای یار یار یار قدیمی بی تو نفس تنگی گرفتم در هوایت رهگذرم مناز زمین و از زمان دلگیرم نیستی و بی تو من از دست میرمنیستی و حال دلم د
تاکید رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خلافت امیر المومنین پس از خود (به روایت اهل تسنن)
ابن ابی عاصم شیبانی از علمای اهل تسنن روایت کرده است:
۱۱۸۸- ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّی، حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی عَوَانَةَ، عَنْ یَحْیَی بْنِ سُلَیْمٍ أَبِی بَلْجٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَیْمُونٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم لِعَلِیٍّ: " أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی، إِ
1250مترباغ ویلای لوکس در شهرک بهارانکدملک در املاک آسایش : 386دارای 180مترویلا سه خوابه با دوخواب مسترمحوطه سازی و نوپردازی بسیار شیک و دلنشیناستخرزیبا با تاسیسات کاملسرایداری مجزاانشعابات کاملآلاچیقباربیکیوسند شش دانگ عرصه واعیان
 برای پیوستن به کانال تلگرامی ما به آدرس زیر مراجعه کنید :https://t.me/amlakeasayesh0از سایت ما دیدن فرمایید:http://asamelk.com0912265637109034208380قشقایی
هفت برتری امیر المومنین علیه السلام در کلام حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله (به روایت اهل تسنن)
حافظ ابی نعیم محدث و عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:
حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی حُصَیْنٍ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِیُّ، ثَنَا خَلَفُ بْنُ خَالِدٍ الْعَبْدِیُّ الْبَصْرِیُّ، ثَنَا بِشْرُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْأَنْصَارِیُّ، عَنْ ثَوْرِ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ مُعَاذِ بْنِ
برنامه هفته پایانی مسابقات لیگ هفت سنگ نوجوانان روستای ممرآباد:جمعه 98/01/30ساعت 10 صبحمحراب - بهاران بهمن - متحد متحد - بهاران محراب - فجر نو جوایز تیمهای برتر شنبه شب در مراسم جشن نیمه شعبان ( مهدیه روستای ممرآباد)  اهدا خواهد شد. هیات بومی و محلی شهرستان کاشمر
همره خلوت شب آمده ای باز
در دیده دارم شعر باران
ابر بهاران یاد یاران
یاد رخسار تو خورشید دلم شد
مهمان چشمم رویای تو
در باغ جانم آوای تو
از نگاه تو صبا مژده ها دهد
بر زلال آب چمن بوسه ها زند
مرغ سپیده خوش می سراید
نرم و سبک بال پر بگشاید
مثل نسیمی بر موج آ
مثل پریدن پرواز خواب
همه جا رنگ سحر چهره نموده
آبی و دریا در جان هم
ابر و سپیده پنهان هم
به تماشای تو گل سینه گشوده
در دفتر عشق طرحی دارم
رنگ زمان را شرحی دارم
همره خلوت شب آمده ای باز
در دیده دار
چند روز بود دوباره مانیتور لپتاپم خراب شده بود، امروز بردمش تعمیر و باز رفتم مرکز تبادل کتاب، دامن از دست برفت و اینا رو خریدم :دیچند وقت پیش در‌به‌در دنبال یه جمله، بیت و ... بودم که بنویسم اول یه کتاب و پیدا نشد. امروز پیدا کردم ولی دیگه دیر شده، ایشالا کتاب بعدی :دی نکته آخر اینکه فریدون دختری به اسم بهار داره و شعر فریدون پر از بهارهمن با خیال خویش،با خوابهای رنگین،با خنده‌هایِ دخترِ دردانه‌ام «بهار»با آنچه شاعران به بهاران سروده‌اند؛
بسم الله
 
پرواز تهران-اوکراین، میتوانست یک پرواز عادی باشد که مسافرانی از ایران را به اوکراین و از آنجا به ینگه دنیا میبرد. اما نبود.
دوستانی از من در این پرواز بودند که یکی را خوب می شناختم. خیلی خوب.
وقتی با خبر شدم این دوستم در این پرواز بوده،
وقتی با خبر شدم چه طور این پرواز به زمین رسیده، و سرنوشتش نوشته شده،
وقتی با خبر شدم به تیر غیب نبوده،
وقتی با خبر شدم در زمان بین سقوط تا اعلام خبر سه روز طول کشیده
وقتی با خبر شدم ....
دنیا برایم کوچک شد
هو
بعد از قریب به سه سال این طولانی ترین مدتی ه که ازت بی خبرم...
دلم برای صدات، لبخند هات، حتی برای اخمت تنگ شده... 
می دونم که خسته از راه میای پیشم. با دست هایی که این ساعتها با اسلحه هم آغوش شدن، با دلی که ایمان داره به این راه. با چشم هایی که مست خوابن. منتظرت هستم...
هیچ چیز نمی‌توانست اندازه‌ی این دور شدن کوتاه اما بزرگ به حال این روزام کمک کنه. برای بهتر دیدن و فهمیدن باید دور می‌شدم. دور که شدم تازه فهمیدم کی چقدر حواسش بهم است. کی روزی چند بار بهم زنگ زد و پیگیر کارام شد. کی نتونست واسه دو روز بخوابه. کی اصلا متوجه رفتن و نبودن و جای خالیم نشد. همه‌ی این چیزا رو از دور خیلی بهتر فهمیدم. حتا خودم رو. کنار جریان ساکن آب و نسیم خنک برخاسته ازش ایستادم به تماشای خودم. به تماشای اونی که دوستش دارم و دید
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا 
ز آب دیده که به صد خون دلش پرورم
هیچ حاصل بجز از خون جگر نیست مرا
........................................................
........................................................
دل پروانه صفت گر چه پروبال بسوخت
همچنان ز آتش عشق تو اثر نیست مرا
غم آن شمع که در سوز چنان بی خبرم
که گرم سر ببرند هیچ خبر نیست مرا
تا که آمد رخ زیبات به چشم خسرو
بر گل و لاله کنون میل نظر نیست م
من که از حسرت دیدار تو کورم سال ها در تن خود زنده به گورم در گلو قوت فریاد ندارم اشک دل می شکند سنگ صبورم خانه ام را سرم آوار نکن باز عشق زد تیشه بر آن کوه غرورم آسمان تا به زمین راه کمی نیست خاک چشمان تو شد راه عبورم یا مرا یا خبرم را برسانید آه می میرم از این غم ز تو دورم خط زدم فاصله ها را نرسیدی ماهی مرده ی این تنگ بلورم پس بده بال و پرم را قفسی نیست چشم را بسته و مشکوک به نورم #الهام_ملک_محمدی
خب از اونجایی که من یکسالی هست توی هیچ شبکه مجازی فعالیت ندارم در نتیجه از دوستای مجازیم هم بی خبر بودم
دیشب اتفاقی فهمیدم مسعود دوست مجازیم چندماهی هست نامزد کرده و حقیقتا ناراحت شدم که انقدر دیر فهمیدم و به این فکر افتادم که این تازه یه نفرشون بود و برای بقیه ممکنه چه اتفاقایی افتاده باشه که من بی خبرم...
موقع عملیات خبرم کنیددانش‌جوی پزشکی دانشگاه تهران بود، اما بیشتر وقتش توی جبهه‌ها صرف می‌شد. یه روز که برای امتحانِ «آناتومی گردن» از جبهه اومده بود، استاد یکی از رگ‌های گردن رو به دانش‌جوها نشون داد و پرسید این چیه؟ محمد با این‌که سر کلاس‌ها حاضر نشده بود، جواب استاد رو کامل داد و برای همه ثابت شد که ضریب هوشی بالایی داره. به همین خاطر بود که یکی از استاداش زنگ زده بود به مسئول گردان بهداری و گفته بود: "اگه این پسر مثل بقیه‌ی دانش‌جوها
جسارت و توهین زشت و بی‌شرمانه ابن عثیمین وهابی به حضرت زهرا سلام الله علیها
ابن عثیمین لعنت الله علیه از بزرگان وهابیت در تعلیقات خود بر صحیح مسلم می‌نویسد: 
اللهم اعف عنها، والا فان ابا بكر [...] ما استند الى رای، وانما استند الى نص، و كان علیها ان تقبل قول النبی علیه الصلاة و السلام : " لا نورث، ما تركنا صدقة "، ولكن عند المخاصمة لا یبقی للانسان عقل یدرك به ما یقول او ما یفعل او ما یتصرف فیه، فنسال الله ان یعفو عنها عن هجرتها خلیفة رسول الله صل
دانلود آهنگ دنیای من تو حرفام همش اسم تو میبرمدنیای تو کیه که من ازش بی خبرم به نام یادته با صدای مثبم ابراهیمی به همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY :  Saman Jalili | Meysam Ebrahimi With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ یادته میثم ابراهیمی
♬♬♬
وقتی روز تولدم و هنوز می بینم که یادتهمی دونم که برمیگردی تو یه روز عشقم تو این رابطهوقتی که تو عکسامون و دور نریختی و هنوزم تو اتاقتهمی دونم جای من مثل اون روزا توی قلبت ثابتهبرمیگردی پیشم مگه نه دنیای منب
+انتخاب رشته ای که هشت روز سخت رو شامل می‌شد و روز آخر صدا و نایی
نمونده بود... تجربه جالبی بود... کسایی که رتبه شون نجومی بود و به هر
قیمتی میخواستن برن دانشگاه ، کسایی که مونده بودن بین پزشکی و دندون (
انتخاب سخت پارسالِ من) و... . همه جور آدمی بود. سهمیه ای هایی که رتبه
شون در حد لیسانس های شهرستان بود ولی حالا به پزستاری تهران فکر میکردن،
اقلیت مذهبی ای که به مهاجرت فکر میکرد و سختیِ تحصیل و زندگی تو ایران.
++ تو
این مدت به خیلی چیزها فکر کردم...
چه زیباست  رویش جوانه ها ی سر براورده از یخهای زمستان ...
چه زیباست خرمی دشت و دمن و چه دلچسب است گرمای افتاب اردیبهشت ...
چه باطراوت است  باران بهار   که می شوید صورت های اشک الود  از جفای سرما  و می زداید  غصه از دلهای   اکنده از غم انتظار بهاران را ...
چه زیباست بازگشت پرتدها ی مهاجر  و  رقص سنجاقکها و بازیگوشی سنجابهای  بیشه زار ...
و چه زیباتر که میلادت  فرخندگی و میمنت این  همه موهبت را دوچندان می کتد ...
میلادت مبارک ...
در این شهردر این آبادی که می وزد سکوت خزان در این بهاران بی عشق و عاشقیمی دمد  همچنان فریاد سیاهی های مرگدر این ناگواری های روزگاراندر حسرت یک دیدار ساده ام!
 
خسته از سایه های فرار کرده از خورشیداین مردمان فراری از دیدار ماهمن در این شب بلند بی فردادلخوش لمس گیسوان توحتی در خوابم....
من در این شهر بی ذوق ترانهدر حسرت یک لحظه شنیدن صدایتمشتاقم به دیداری کوتاه،آنقدر کوتاه که بگویم از ژرفای وجودم:دوستت دارم ای همه راز و نیازم....
سلام و درود 
زمین فراخ و دشت و کوه سجاده  ما 
روح دل شادشود از غم پر باده  ما
بوی یاری بفرستاد به صحرا دل ما 
سوته دل ریخت به لعلم قدح تازه ما
راوی آورد خبرم را به دیباچه یار 
که سجودش بکشد هق هق و هر ناله ما
من به نازم که به این یار به هر مجلس ما 
روشنایست نگهش بین ره ظلمانی پر ضاله ما
..............    ..................... .....   ............................
شب باشه امتحان باشه خستگی باشه ولی خب خوابی نباشه !!!!
شبم بخیر 
خدایا شکرتون
خدایا فردا یه نگاه با برکت به همه بنده هات
خبرم اگر گرفتی
هنوز هم آنجایم
در کنار کلبه ی تنها،لای جنگل های پیر
وکمی بی ذوقم
فقط اندک هنری دارم در جذب نگاهی 
واحساس لطیفی دارم گاه به گاهی
من یک هنرمندم
می سرایم شعری آمیخته با عشق
تا که از ذوق لطیفی که در آن پنهان است
گریه ی کودکی کهنه شود
راستی
روزگارم می دانی که چه دلتنگ است!
من یک هنرمندم 
درد من تنهایی است
وکمی دلتنگم
به بلندای درختان همیشه سبز سوگند
درد من گمشده است
در هر نفس عشق که از پنجره بیرون می رفت!
شاعر : عینک
خبرم اگر گرفتی
هنوز هم آنجایم
در کنار کلبه ی تنها،لای جنگل های پیر
وکمی بی ذوقم
فقط اندک هنری دارم در جذب نگاهی 
واحساس لطیفی دارم گاه به گاهی
من یک هنرمندم
می سرایم شعری آمیخته با عشق
تا که از ذوق لطیفی که در آن پنهان است
گریه ی کودکی کهنه شود
راستی
روزگارم می دانی که چه دلتنگ است!
من یک هنرمندم 
درد من تنهایی است
وکمی دلتنگم
به بلندای درختان همیشه سبز سوگند
درد من گمشده است
در هر نفس عشق که از پنجره بیرون می رفت!
شاعر : عیسی کیانی کری
 
سلام
عیدِ نوروزت مبارک
جشنِ باستانیِ بهار بر تو میمون و خجسته باد
چطوری گلِ همیشه بهار
باری اگر از احوالِ ما بپرسی حالمان خوب است جز دوری تو
دیروز مطلبی برایت نوشتم و عید را شادباش گفتم، ولی نفرستادم
بهتر که نفرستادم
کلماتم گویای حالِ خرابم بودند و خواندنش مُصَفّای جانِ نازنینت نبود
بهتر که نفرستادم
حال، بعد از طلوع و غروب خورشید در سال جدید تبریک مرا پذیرا باش
یه وقتایی توی زندگی کم میاری همه جوره ولی با تمام حال بدت میگی شکر که نشد شکر که این حال رو دارم ولی خوده خوده خودمــــم ! جالبه مگه نه ؟
زندگی ما آدم اونقـدرام سخت نیست ، ولی چاله و چوله زیاد داره برا پر کردن تصمیمــات بزرگ و کوچیکم اجرایی شد برای تکمیل شدن این زندگی ...
رشته پر رمز و رازی رو انتخاب کردم و زندگیمو پیچیده ترش کـردم :))
خواستید صورت مسئله رو بدم حلش کنید خبرم بدید :)))
بسم الله الرحمن الرحیمسلام عزیزم. دلم خیلی برات تنگ شده. همیشه توی فکرت بودم و هستم. راه ارتباطی باهات نداشتم. چه غمگین ... شما دوست مهربونی بودی و هستی. چه قدر دلم می خواست ازت خبری داشتم. ممنونم ازت. ممنون که خبرم کردی. ممنونم ازت بابت دعاهای خیرت. ان شاءالله که یه روز بازم همدیگه رو ببینیم. برات آروزی عاقبت بخیری و موفقیت دارم. سلام ما رو به مادرت و خانواده مهربونت برسون.خدا مراقبت باشه عزیزدلم
خبرم اگر گرفتی
هنوز هم آنجایم
در کنار کلبه ی تنها،لای جنگل های پیر
وکمی بی ذوقم
فقط اندک هنری دارم در جذب نگاهی 
واحساس لطیفی دارم گاه به گاهی
من یک هنرمندم
می سرایم شعری آمیخته با عشق
تا که از ذوق لطیفی که در آن پنهان است
گریه ی کودکی کهنه شود
راستی
روزگارم می دانی که چه دلتنگ است!
من یک هنرمندم 
درد من تنهایی است
وکمی دلتنگم
به بلندای درختان همیشه سبز سوگند
درد من گمشده است
در هر نفس عشق که از پنجره بیرون می رفت!
 
 
شاعر : عیسی کیانی کری ملقب ب
دانلود آهنگ بابک جهانبخش از خوشی میمیرم
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * از خوشی میمیرم * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , بابک جهانبخش باشید.
دانلود آهنگ بابک جهانبخش به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Babak Jahanbakhsh called Az Khoshi Mimiram With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ بابک جهانبخش به نام از خوشی میمیرم
هر کسی عاشقه حال منو میدونه بذار کل دنیا بهم بگن دیوونه بهم بگن دیوونهبذار همه بگن
نه سری هست و نه صدایی ! 
انگار در اینجا  خاک مرده پاشیدند . نه کسی می آید و نه کسی می رود . نکند سال ها از مراسم ترحیم من گذشته و من بی خبرم.  شاید اصلا زندگی نکرده ام . ریه هایم رنگ هوا را له خود دیده اند ؟ چشم هایم غیر از چهار دیواری تنهایی چیز دیگری دیده است؟ 
شاید من در اعماق زمینم در اوج آسمان به دنبال خود می گردم ؟ 

پ.ن: 
برم دکتر حالم خیلی بد شده . این وقت روز که زمان هذیان گفتن نیست . 
تب دارم.  چشمام سیاهی میره . نکنه باید دخیل ببندم ؟ اصلا به ک
وقت هایی بوده در زندگی مان که برای کسی ارزش زیادی قائل بوده ایم، پای همه حرف هایش نشسته ایم، کلامش برایمان حجت بوده، و جز راستی و درستی از او انتظاری نداشتیم. به حرف های دیگران که زیر سوالش ببرند، واکنش نشان داده ایم و سر آخر او مراد بوده و ما مرید مرام و منش او... اما یک روز، یک روز بخصوص رشته تمام افکارمان پاره شده، تورم باد به غب غب افتاده اش که از اهمیت ما به حرف هایش نمایان شده، پشیمانمان می کند که چه کرده ایم و چه بزرگش کرده ایم، که حال برای
متن آهنگ عجایب شهر حمید صفت
آزاد شدم خوشحالم ننه ایشالله آزادی قسمت همهآزاد شدم چشمامون تَره ایشالله بیرون دنیا بهترهآزاد شدم بیا بغلم همه جلو رفتنو من أ همه عقبمآزاد شدم بگو به منم من توو حبس بودمو بی خبرم همه عجبنداستان شده همه توو غمن چرا لنگو پاچه های همه رو همنپَ ننه ننه خاک توو سرم ناموسا ناموسم بریز آب پاک رو دستم
ادامه مطلب
بر "مصلّاے" من از بادہ نشان بسیار است..
#رفیع_مشهدے
✒️‎‌‌‌‌‌‎─═༅❥༅═─
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
شرکت ایلیا توان امین
محل ثبت :اهواز
کدثبت :49040
تاریخ ثبت :1397/7/5
 
رشته و صلاحیت مندرج در گواهینامه نایید ضلاحیت فنی پیمانکاری : مهندس کامپیوتر (نرم افزار و
سخت افزار)، شبکه ، دوربین مداربسته
موضوع فعالیت شرکت (طبق اساسنامه ):
خدمات کامپیوتری ،خدماتی ،چاپ و تکثیر ،حملو نقل، نگهبانی ، فضای سبز ,...
ارتباط با ما :
خوزستان _اهواز_کمپلو زینب شمالی خیابان بهاران پلاک 6
09351455159
elyatavanamin@gmail.com
06133785681
 
ﻫﺮ ﺴ ﻋﺎﺷﻘﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﻮ ﻣﺪﻭﻧﻪ

ﺑﺬﺍﺭ ﻞ ﺩﻧﺎ ﺑﻬﻢ ﺑﻦ ﺩﻮﻭﻧﻪ

ﺑﻬﻢ ﺑﻦ ﺩﻮﻭﻧﻪ

ﺑﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻦ ﺑﻪ ﺟﻨﻮﻥ ﺸﺪﻩ ﺎﺭﻡ

ﺗﻤﻮﻡ ﺷﻪ ﺎﺭ ﺩﻧﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ

ﺑﺎ ﺗﻮ ﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ

بﺪﺟﻮﺭ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺍﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﻣﺮﻢ ﻪ ﻣﻨﻮ ﻧﻤﺸﻪ ﻨﺎﺭﺕ
ﺗﺶ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﻣﻪ ﺣﺘ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺩﻪ ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺷﻪ ﻨﺎﺭﺕ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺻﺪ ﻧﻔﺮﻡ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺭﺩﺳﺮﻡ

ﺑﻪ ﺗﻮ ﻪ ﻓﺮ ﻣﻨﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺑ ﺧﺒﺮﻡ
ﻭﻗﺘ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﻡ ﺩﺳﺘﺎﺗﻮ می
ﺮﻡ
ﺑﻪ ﻣﻦ
دردت چیست ؟شمبلیله ،رازیانه، شاهی و گشنیزهل آویشن ،نبیذ سرخِ شورانگیزسینه‌ام دکان عطاریستدردت چیست؟تو اگر جسمت بهاران است اماجان تو پاییزعازم مسجد سلیمانی ولیکن میرسی تبریزعاشقی تو عاشقی تو
سینه‌ام دکان عطاریست، دردت چیست؟من برای عاشق بی‌کسمن برای عاشق بی چیزراه رفتن، گریه کردن زیر باران می‌کنم تجویزنازبوها، بوی نعناع ،بوی یاس ، پیرهن چاکی ،در آمیدن لباس...سینه‌ام دکان عطاریست ،دردت چیست؟...
محمد صالح علا
 

من کشتهٔ عشقم،خبرم هیچ مپرسید
گم شد اثر من،اثرم هیچ مپرسید
گفتند که : چونی ؟ نتوانم که بگویم
این بود که گفتم، دگرم هیچ مپرسید
فردا سر خود می‌کنم اندر سر و کارش
امروز که با درد سرم هیچ مپرسید
وقتی که نبینم رخش احوال توان گفت
این دم که درو می‌نگرم هیچ مپرسید
بی‌عارضش این قصهٔ روزست که دیدید
از گریهٔ شام و سحرم هیچ مپرسید
خون جگرم بر رخ و پرسیدن احوال؟
دیدید که : خونین جگرم، هیچ مپرسید
از دوست به جز یک نظرم چون غرضی نیست
زان دوست به جز یک نظرم ه
از دور زیادست دو هفته پس تعطیل و یک هفته قبل تعطیل اووووووووووووووو چقدر زیاد اما از نزدیک همچون ابر در بهاران سریع می رود و سریع می گرید.
استادی می گفت بچه های خوابگاهی از یک کتاب بیشتر به خانه نبرید چون وقت نمی کنید در تعطیلات عید بخوانید متاسفانه آنها دانشجوی باد در غبغب انداخته مکانیک تهران بودند و گفتند نه الا و بلا باید تمام کتاب هارا برای مطالعه در عید به تاراج ببریم. عاقبت با یک چمدان کتاب به خانه خود در شهرستان برگشتند و با یک چمدان پ
یه تغییر..
امیدوارم بتونم 
حالا بیشتر میام میگم..
فعلا یه کتابو میخام شروع کنم به اسم 
لطفا موفقیت را باور کنید ..
میخونم و میخونم و میام نظرمو میگم
قطعا نباید جا بزنم
اره گریه اره
ولی جا زدن اخه؟ 
انقدر تو دلم رویاها دارم ک نباید خرابش کنم این همه سختی نکشیدم ک تو دانشگاه جا بزنم 
قطعا من مسولم نسبت به تک تک جمله هایی که تو دانشگاع باید یاد بگیرم تا موفق شم.
یه سری ویژگی های اخلاقیمم باید تغییر بدم.
تو بیان هم بیشتر بیام✌
دلم واسه فضای بجه های ق
 
 
سفره احسان حضرت فاطمه زهرا (س)
 
باتقدیروتشکر از حضورارزشمندشما اعضای بزرگوار مجمع خیرین فرهنگ فاطمی در برنامه های حمایتی سفره احسان ؛ به استحضار می رساند پنجمین مرکز توزیع وطبخ غذا بامسئولیت خانم کریمی فرد واقع در منطقه ۱۷ میدان بهاران تشکیل گردیده استاین مرکز به عنوان مرکزویژه واحسان جمعی و گروهی فعالیت می نماید.
 
 
بانیان ونیکوکاران بزرگوار سفره احسان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
خانواده های نیازمند این هفته میهمان سفره احسان مادر گرانقدر حضرت مهدی صاحب زمان عجل ( حضرت نرگس خاتون ) بوده اند
_مرکز تهرانسرزرشک پلو با مرغ_مرکزباغ خزانهزرشک پلو با مرغ_مرکزرباط کریم ( مکتب نرگس)ساندویچ سالاد الویه_مرکز ساختمان امینحضور گروهی_مرکز بهاران ( سیده نساء)حضور گروهی
سلام
اخیرا شایع شده که خوردن خفاش باعث شیوع کرونا شده
اما من که از اون بالاها با خبرم بهتون میگم که دروغه
طبق اعلام متخصصان بلند پایه چین، خوردن مورچه خوار پولکی خام باعث شیوع کرونا شده؛ نه خفاش
فهمیدین؟ خوردن مورچه خوار؛
اونم نه هر مورچه خواری؛ مورچه خوار پولکی
تازه مورچه خوار پولکی پخته هم خطر ساز نیس ...
مورچه خوار پولکی خام
یعنی زنده زنده افتادن به جونش
ادامه مطلب
درزمستان ستم فصل بهاران میرسد/باامام ماخمینی نورو ایمان میرسد/میرودطاغوت وسختی جانشینش عزت است/دربیابان ستم ناگه گلستان میرسد/ازتبارعترت حق بودآن پیرخمین/انقلابش رحمتی ازبهرانسان میرسد/اسوه کل بشرشدانقلاب حضرتش/باولایت محوری فجری به ایران میرسد/وحدت وشوق شهادت شدمرام عاشقی/دشمنان راناامیدی تابه پایان میرسد/انقلاب ماگرفته یک شتابی تاظهور/سوی محرومان عالم گنج احسان میرسد/بعدروح الله آمد حضرت سیدعلی/شیعیان رارهبراز خاک خراسان میرسد/و
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
سینه ام دکان عطاری استدردت چیست ؟شمبلیله ، شمبلیله ، رازیانه ، شاهی و گیشنیز ، اهل آویشن ، نبیذ سرخ شورانگیزسینه ام دکان عطاری استدردت چیست ؟تو ، تو اگر جسمت بهاران است ؟تو اگر جسمت بهاران ا
بسم الله الرحمن الرحیم
از خواب بیدار میشوم عجیب دلتنگم، دلتنگ حرم رویایی ام دلتنگ ایوان طلای زیبای بابا علی...
گوشی ام را برمیدارم مدح پدر را میگذارم دلم جلا میابد
دلم خبرم میدهد بین این عید بزرگ و این دلتنگی ارتباطیست
میرورم مفاتیح را برمیدارم تا نگاهی به اعمال این روز بزرگ بیندازم
میبینم از اعمال امروز زیارت باباست اشک شوق در چشمانم حلقه میزند آخر باباعلی،جان پیامبر است جای تعجب ندارد روز مبعثش بروی و جانش را زیارت کنی 
اللهم اجعل محیای
 
سرنوشت مشترک : در این پژوهش میزان نمره ای  است که آزمودنی ها از پاسخ به سوالات مربوط به هر مولفه در پرسشنامه هوش سازمانی کسب کرده باشند.
 
 
میل به تغییر : در این پژوهش میزان نمره ای  است که آزمودنی ها از پاسخ به سوالات مربوط به هر مولفه در پرسشنامه هوش سازمانی کسب کرده باشند.
 
 
اتحاد و توافق : در این پژوهش میزان نمره ای  است که آزمودنی ها از پاسخ به سوالات مربوط به هر مولفه در پرسشنامه هوش سازمانی کسب کرده باشند.
 
 
کاربرد دانش: در این پ
به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست
سلام
صبح وقتی چشامو باز کردم با همچین صحنه ای روبه رو شدم ، که البته تو تبریز اینجور چیزها دم عیدی زیاد شگفت انگیز نیست .
 و داشتیم سالهای قبل که بعد تعطیلات عید هم برف سنگینی باریده .
ولی امروز اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد این بیت از استاد شهریار بود:بی ثمر هرساله در فکر بهارانم ولی 
چون بهاران می رسد با من خزانی می کندو این باعث شد که در مغازه این بیت رو چند بار بنویسم
من اشتباهی بهاران را بهارم نوشتم

س
یک درخت را براساس میوه هایش قضاوت کنیم تجزیه و تحلیل و بررسی کنیم نه براساس برگهایش چون برای یک درخت زمستان هست پائیز است باید اینها را درنظر بگیریم سرمازدگی هست خشکسالی هم هست آفت ها را در نظر بگیریم 
همه چیزهائی که یک درخت را تحت تاثیر قرار می دهند را حق و حقیقت در نظر باید گرفت اما درخت دوستی و محبت و عشق درخت فعالیت و فداکاری حمایت و عنایت و همکاری می خواهد هرچه توجهات و عنایات بیشتر و بهتر باشند طبیعتا تاثیرگذارند 
هرچه کمتر باشد تاثیرا
دانلود آهنگ جدید غمگین از سیروان خسرویبه نام میخوام دو دوتا چهار تا نشه : دیگه درست نمیشم دیگه درست نمیشم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
دانلود آهنگ میخوام دو دوتا چهار تا نشه : دیگه درست نمیشم دیگه درست نمیشم
دانلود آهنگ میخوام دو دوتا چهارتا نشه چی میشه هرچی شد از حالا نشه
دانلود آهنگ نه دیگه فرقی نداره که کجام با همه وجودم آرامش میخوام
دانلود آهنگ روزایی که دوست داشتم برن اصلا دور و بریام از دست من خستن
دانلود آ
دانلود آهنگ جدید غمگین از سیروان خسرویبه نام میخوام دو دوتا چهار تا نشه : دیگه درست نمیشم دیگه درست نمیشم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
دانلود آهنگ میخوام دو دوتا چهار تا نشه : دیگه درست نمیشم دیگه درست نمیشم
دانلود آهنگ میخوام دو دوتا چهارتا نشه چی میشه هرچی شد از حالا نشه
دانلود آهنگ نه دیگه فرقی نداره که کجام با همه وجودم آرامش میخوام
دانلود آهنگ روزایی که دوست داشتم برن اصلا دور و بریام از دست من خستن
دانلود آ
از من نپرس چه خبر؟
جز تو چیزی مهم نیست
چون تو شیرین ترین خبرم هستی
و گنجینه های دنیا بعد از تو
ذرات غبارند
از وقتی تو را شناختم
رویای سپیده دم و سیمای گل و رنگ درختان را به یاد ندارم
صدای دریا و نوای موج و آوای باران را به یاد ندارم
ای تقدیری که در روحِ روح خانه کرده ای و شکل زمان را ترسیم می کنی
و روزم را با تار و پود عشق می بافی
از من نپرس که چه خبر؟
| سعاد الصباح |
چون به مستی سوی می‌بانگ عدم ره سپرمبنگرم زین شب دیوانه چه سان ره ببرم ره نه هموار و نه من جز دو قدم راست توانساقیا نیست مرا جز به میانت نظرم ترسم از روز پسین تا که رسد نوبت منطلب باده کنم از قِبل درد سرم چون بپرسند مرا بیش و کم از بیش و کمممست گویم که چه پرسید مرا، بی‌خبرم من به دنیا شدم از حشمت میخانه‌ی دوستبکشم باده و از جلوه‌ی او جلوه خرم چرخش و زاویه‌ی حرف و قلم کار تو بودچاکر عشقم و از بندگی‌ات مفتخرم حلمیا نام نکو کردی و فرجام نکوز ب
به بهار که میرسیم
فارغ از عمو نوروز و مهمانی و آجیل و مسافرت
و جدا از این رسوم زیبا و زشت آدم ها
انگار رنگ آسمان عوض میشود
انگار زمین در این سیر شتابانش هر سال به یک جای خوش آب و هوا از این جهان میرسد و کمی توقف میکند تا ما فرزندانش از مرکب روزمرگی پیاده شویم و بهتر ببینیم این منظره زیبا را
اما افسوس که خسته راهیم و چرت زدن در بهاران خیلی میچسبد
اصلا جهان را چه میشود در این زمان بر این زمین
حتما یک خبری هست
این را میشود از نگاه غنچه ها و صدای پرند
بیا بخندیم غم دار، با نون اضافه و پنیر زیاد تا بر غم حاکم غلبه کنه...بیا بخندیم، (خنده های پوشش داده شده)خوشحالی های کوچک با احساسی آکنده از، اگه الان نخندم دیگه گیرم نمیاد...بیا ما هم احساس خوشبختی کنیم (خودِ خودِ خودمان) به دور از تعلقات ژنی، به دور از حماقت های بی سروتهبیا منطقی احمق باشیم...بیا احمقانه بخندیم و دست بزنیم و هورااا گویان به نگاه های مرد های جوان سرانه ی ماهانه بدهیم، و احساس خوشبختی کنیم (خوشبختی های دیزاین شده)
بیا بخندیم، ب
ای کز غم تو سپاه جان سوخته شدجان‌ها به لب آمد و جهان سوخته شد منطق ز بیان فتاد و زین مشعل صبحشولای عدد کشان‌کشان سوخته شد خاموش شد آن چراغ افسون و فسادافسانه‌ی این کون و مکان سوخته شد آن شاهد وصل آمد از حجله‌ی نامهر بود و نبود و این و آن سوخته شد ساقی به میان آمد و این چرخ عدمبا آدم و غیر عاشقان سوخته شد مغبون بهاران و صد افسون خزانبا عطر گلاب و گلسِتان سوخته شد گفتند هر آیینه که عصری دگرستهر آیینه اعصار گران سوخته شد حلمی به مقام روح چون
 
جمعی از اهل دل شعری خواستند در وصف گودین که با کمال افتخار تقدیم میشود:
                                                       گودین منیادگار باستان،گودین منخوشتر از هر بوستان،گودین منسینه ات از رازها انباشتهپیرِ همواره جوان،گودین منتپه ای داری ز ادوار کهننکته ها در آن نهان گودین منشهر کنگاور بسان آسمانماه تابیده بر آن،گودین مندشت و کوهت در بهاران سبزفامخاک تو چون پرنیان،گودین منتحفه ات انگور،دوشاب و مویزداری از گل ارمغان،گودین
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
    زهرمار این روزها سوشال مدیاست. داریم راه خودمان را می رویم و غم های خودمان را میخوریم که یهو ناغافل این افعی از ناکجا آباد، نیش به جانمان می زند و زهرش را می پاشد توی رگ هایمان. وگرنه که من داشتم توی دل خودم برای یکی از 2499 بیمار تحت پوششم که مری اش تازگی ها سرطانی شده غصه می خوردم و کاری به کار کسی نداشتم و اصلا خبرم نبود که حالا فلان جای تهران یک پسرک جوان بسیجی 19 ساله شهید شده و اصلا کی بوده و چه شکلی بوده. حالا ولی به لطف این مار خوش خط و خال
اصولا از بچگی ادمی افراطی بودم یعنی هیچوقت تعادلی نداشتم یا افراط مفرط یا تفریط مفرط.امروز با اینکه صبح رمان کوری را ادامه میدادم تا به صفحه ۱۰۰ام برسم خواهرم گفت بیا و سریالی را که دانلود کرده بود را ببینیم من هم رفتم پیشش و الان که ساعت۲۳.۲۹دقیقه است به اتاقم بازگشته ام!!!!بله یک چنین غیبت طولانی.امروز داییم به خانه ما آمده بود و با مُشت های کرونایی از هم استقبال کردیم. قبلش هم تا میتوانستم در یوتیوب به سر میبردم و هرچیزی که درباره فساد اخلا
ارغوان،شاخه همخون جدا مانده منآسمان تو چه رنگ است امروز؟آفتابی‌ست هوا؟یا گرفته‌است هنوز؟من در این گوشه که از دنیا بیرون استآفتابی به سرم نیستاز بهاران خبرم نیستآنچه می‌بینم دیوار استآه این سخت سیاهآن چنان نزدیک استکه چو بر می‌کشم از سینه نفسنفسم را بر می‌گرداندره چنان بسته که پرواز نگهدر همین یک قدمی می‌ماندکورسویی ز چراغی رنجورقصه پرداز شب ظلمانی‌ستنفسم می‌گیردکه هوا هم اینجا زندانی‌ستهر چه با من اینجاسترنگ رخ باخته استآفتابی
سلام داداش جابرم سلام روضه ی مجسممبعد از چند بار که هی خواستم‌بیام به دیدنت و نشد داشتم فکر میکردم شاید لیاقت ندارم شاید لایق‌ دیدن روی ماهت نیستمشاید انقدر بدم که نمیخوای بیام به دیدنتولی بعد مدتی که بالاخره این سعادت نصیبم کرد و اومدم‌به دیدنت آروم شدم چه آروم شدنی........وقتی اسم خواهرتو که هم اسم خودم بود شنیدم تنم لرزید نمیدونستم اسم خواهرت زینبهتا اون لحظه که گفتی زینب جان تو هم اسم حضرت زینبی..من از تو توقع دیگه ای دارم...به خودم اومدمم
در ستایش حضرت موسی بن جعفر(ع)ای مرد خدا،شمیم باران داریدر ملک وجود خود گلستان داریکوچه شود از یمن عبورت خوشبوهمراه خودت فصل بهاران داریدو و بر تو پرنده ها می چرخندمانند همیشه ای سخی نان داریپیداست تو را به چهره نور ملکوتدر سینه خود کتاب قرآن داریگویند به تو حضرت موسی الکاظمچون خشم فرو خوری و پنهان داریدارند به تو توسل اصحاب خردو اندر حرمت همیشه مهمان داریخرگاه تو باشد ای شهنشه،دلهافرزند و نوه به خاک ایران داریبا ظلم و ستم ستیز کردی همه عمر
ارغوان
شاخه ی هم خون جدا مانده ی منآسمان تو چه رنگ ست امروز ؟آفتابی ست هوا ٬یا گرفته ست هنوز ؟من درین گوشهکه از دنیا بیرون ست ٬آسمانی به سرم نیستاز بهاران خبرم نیستآنچه میبینمدیوار استآهاین سخت سیاهآنچنان نزدیک ستکه چو بر می کشم از سینه نفسنفسم را بر می گرداندره چنان بستهکه پرواز نگهدر همین یک قدمی می ماندکور سویی ز چراغی رنجورقصه پرداز شب ظلمانی ستنفسم میگیردکه هوا هم اینجا زندانی ستهر چه با من اینجا سترنگ رخ باخته استآفتابی هرگزگوشه ی چ
بسم الله الرحمن الرحیم
از خواب بیدار میشوم عجیب دلتنگم، دلتنگ حرم رویایی ام دلتنگ ایوان طلای زیبای بابا علی...
گوشی ام را برمیدارم مدح پدر را میگذارم دلم جلا میابد
دلم خبرم میدهد بین این عید بزرگ و این دلتنگی ارتباطیست
میرورم مفاتیح را برمیدارم تا نگاهی به اعمال این روز بزرگ بیندازم
میبینم از اعمال امروز زیارت باباست اشک شوق در چشمانم حلقه میزند آخر باباعلی،جان پیامبر است جای تعجب ندارد روز مبعثش بروی و جانش را زیارت کنی 
اللهم اجعل محیای
ما که رقصیدیم به هر، سازی زدی ای روزگار
دل به تو بستیم و آخر ، دل شکستی روزگارخوب بودم پس چرا کاتب برایم غم نوشتکی روا باشد جوابم ،با بدی ای روزگار
فارغ التحصیل دانشگاه درد و غصه امبهر شاگردت عجب، سنگ تمامی روزگار
گر برای دیگران مثل بهاران سبز سبزبهر من پاییزی و ،فصل خزانی روزگارمیکنم دلخوش به هرچیزی حسودی میکنیمثل رهزن میزنی، بر خنده ام چنگ روزگار
کاش می گفتی ز آزارم چه حاصل میشودوای عجب بی معرفت ،اهل جفایی روزگار
چون پرنده با چه شوقی ل
"سوره باران"
مثل باران به تن خشک بیابان برگرد 
باغت آباد ! به آبادیِ ویران برگرد 
سبز بودیم ولی زرد چو گندم شده ایم 
قبلِ خشکیدن مان سوره ی باران برگرد
کوچه های دل خود را همگی ریسه زدیم 
ای سفر کرده به این شهر چراغان برگرد 
پای بر دامن غربت نکش از تنهایی
ای همه خلق تو را دست به دامان برگرد 
وعده های سرِ خرمن به دلم دادم دوست 
فصل خرمن که گذشته‌ است بهاران برگرد 
عید همگی مبارک :) 
#نیمه_شعبان
من کلا آدم راحتیم با یکسری از بچه‌های دانشگاه هم خیلی راحتم فارغ از جنسیت و خب سر همین از جیک و پوک خیلی از دخترا و پسرا با خبرم و میدونم که هیچکدوم واقعا خوب و پاک و منزه نیستن جز بچه که اصلا از چشم و گوش بسته بودنش هر چی بگم کم گفتم لعنتی یک سوالی کرد چند وقت پیش مگه از ذهن من پاک میشه؟ شانس آورد ازم دور بود و گرنه احتمالا از اینکه انقدر بامزه فکر میکرده ذوق میکردم یهو بغلش میکردم خل و چل رو امروز تارزان غیرتی داشت میگفت به استاد رپ بگو که بره ش
بوی گل سوسن ویاسمن آید                عطر بهاران کنون از سفر آید
جان زتن رفتگان سوی تن آید                رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید                دیو چو بیرون رود فرشته در آید
بگذر د این روزگار سختر از قبل                بار دگر روزگار چون شکر آید
هر چه مجاهد ز بند و حبس در آید               عصر زوال وستم دگر به یر آید
چشم یزید زمان زحلقه در آید                   رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشت
آخ خدای من! تکرار دل آشوبی های این دخدر تا کی باید سیاهی های این دنیا را سیاه مشق کند؟
خسته از نجوای خود آزارانه "ببین و دهان به تحسین بگشای"، بال های ترکیده از فهم عظمت نقصان بنشسته بر گردنه ی کردارم را بر سر خاکستر باورم گشوده فریاد دردا دردا درمانا مانا ماناگر به گلو می اندازم.
هان! ای دهل‌چی بختِ برگشته‌ی زندگیِ من! کی نوای "بهاران آمدت" دیگر صرف کاست غم عمو نوروز از فراغ ننه سرما نمی شود؟
کی دستم به قلم می رود تا برای رضای خدا و یکبار هم که ش
#همسفر_ابرها
خودت را رهابگذار بدود میان گیسوانت نسیمدره هافریاد اسم زیبای تو  میان مخمل صخره هایندای جدا مانده از سالهای سبزه و گلخودت را رهافانوسی باش در رهگذار بیدریغ اردیبهشتپای بگذار بر این شهر خموشبگذر از بن بست تنهاییبخند و باز هم بخندکه از آستین تو باید خورشید را دید!
 
بی خیال هر آنچه می آید و می رودبازونت را بسپار به خیال یک درخت توتذهنت را پر از یاس های زرد شادشالت را بسپار به کبوتران قصهکنار یک صخره دمی آرام بگیربا خودت بردار،طعم
سلام با وفاترین!خبرت هست که همه دارایی این شاعر شوریده حال، شعرهایی است که خوشه‌ خوشه از گندمزار وجود تو چیده می‌شود؟!با تو هر روز معجزه ای تازه رخ می‌دهد و من درخت پیری هستم که از یُمن خورشید نگاهت در پاییز جوانه زده‌ام چون بهاران.اما این روزها با احساسی پُر از تاول کوچه‌های دلتنگی را طی می‌کنم تا به تو برسم.چندی است تقدیر ناجوانمرد، دورم ساخته از کعبهٔ وجودت. در آرزویم که روزی به حجِ تن‌ات نائل آیم.تا رسیدن به مکهٔ آغوشت همهٔ راه‌ها و م
قبل از شروع ترم 9، اتوبوسِ شیراز-ناکجاآباد! و طبق معمول توام با لرزش‌های مکرر اتوبوس. یه تابستونِ پوچ و بی‌حال گذشت و دوباره مسیرِ دوست‌داشتنیِ همیشگیِ این چند سال؛ ناکجاآبادِ عزیز!!!
آخرین باری که این مسیرو طی می‌کنم، مگه اینکه اتفاقی تو راه باشه که ازش بی خبرم هنوز. دوست نداشتم امروز برسه، ولی عمر گذراست و ما هم ناگذیر به گذر...
یه روز میرسه که کلی از روزای این ترم گذشته و خیلی چیزا تموم شدن، اون روز نمی‌تونم حدس بزنم، شاید خوب باشه شایدم ب
عشق را در سینه پنهان کرده ام                                              با تو در تنهای ام , صحبت فراوان کرده ام
من تو را در شعر ها جان داده ام                                              هرچه را کردی طلب ان داده ام
در خزانم بس بهاران دیده ام                                                   در کویرم عطر باران دیده ام
گفته ام خوابم بیا , خو کرده ام                                                تو به خوابم امدی ,من هم تو را بو کرده ام
 
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکندبلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دستطاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمنبا خزان هم آشتی و گل فشانی میکند
ما به داغ عشقبازی ها نشستیم و هنوزچشم پروین همچنان چشمک پرانی میکند
نای ما خاموش ولی این زهره ی شیطان هنوزبا همان شور و نوا دارد شبانی میکند
گر زمین دود هوا گردد همانا آسمانبا همین نخوت که دارد آسمانی میکند
سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوزدر در
 
 
 
با تبسّم های شیرین
با گلاب و حلقه گل.
با تمام آرزوهای قشنگ نو بهاران، دف بچرخان و برقصان؛ غنچه های کبریا را
فصل میلاد گل آمد!
ترک یا لُر، کُرد یا ترکمن، فارس هستی یا عرب یا ...!
فصل میلاد گل آمد!
فصل زیبای بهاران.
فصل آهنگ دل انگیز ارادت!
درروزیکشنبه بیستم آبانماه هزاروسیصدونودوهشت، بمناسبت بزرگداشت هفته وحدت، وولادت باسعادت خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله وامام صادق علیه السلام مراسم جشن باشکوهی دردبیرستان غیر دولتی
در روزهای آخر اسفند،
کوچ بنفشه های مهاجر،
زیباست.
در نیمروز روشن اسفند،
وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد،
در اطلس شمیم بهاران،
با خاک و ریشه
- میهن سیّارشان -
در جعبه های کوچک چوبی،
در گوشه ی خیابان، می آورند:
جوی هزار زمزمه در من،
می جوشد:
ای کاش…
ای کاش آدمی وطنش را
مثل بنفشه ها
(در جعبه های خاک)
یک روز می توانست،
همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست.
در روشنای باران، در آفتاب پاک!
محمد رضا شفیعی کدکنی
لینک دانلود با صدای جادویی فرهاد مهراد 

لینک
تا قبل از آمدن تو، دنیا کامل نبودخیلی چیزها کم داشت؛ صداقت،مهربانی،عشق و محبتتو گرمی بخش زندگی من شدیو با تو پر از عشق شدم و شور جوانیفراموش کردم چند سال دارمو یاد گرفتم که در هر سنی آدم میتواند عاشق شودتو دلبری کردی و دل مرا با خود بردی.من دل سپردم... آن هم به تو... و دلت هوای دل مرا نداشت.تو در بهاران آمدی و خزان زندگی من پایان یافت.تو به لطافت بارانی،به سبزی درختان غرق در شکوفه،تو دعای مستجاب شده منی.آرزوی برآورده شده من.بمان با من برای همیشه
 
در این بخش ابتدا نوع و روش تحقیق بیان شده سپس جامعه آماری و نمونه آماری را مشخص کرده و در مورد ابزار گردآوری داده ها بحث خواهد شد و پس از آن به روایی و پایایی آن پرداخته می شود.
 
 
 از آنجا که تحقیق حاضر به دنبال بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق به طور همزمان میباشد و از مدل معادلات ساختاری استفاده می شود، لذا یک پژوهش کاربردی است . در این پژوهش از نرم افزارهای spss  و lisrel  استفاده می شود.
 
 
۱-۸ کاربرد نتایج تحقیق
 
 
 
داشتن قدرت رابطه ای مطلوب و
 
تعریف مفهومی: تروور[۱۴] و همکاران (۱۹۷۸ به نقل از کاول[۱۵]، ۱۹۹۰) بیان داشته اند که اگر شخصی بتواند بر رفتار دیگران به طریقی که قصد دارد و از نظر اجتماع مقبول است تأثیر بگذارد دارای کفایت اجتماعی قلمداد می‌شود.
 
 
اما، مک فال[۱۶] (۱۹۸۲ به نقل از همان منبع) رویکرد متفاوتی دارد و کفایت اجتماعی را یک اصطلاح ارزشی عمومی تعریف می‌کند که بر اساس ملاک‌های معین، منعکس کننده قضاوت شخص است، مبنی بر اینکه عملکردش در یک تکلیف اجتماعی معین شایسته باشد.
واقعا چرا نمیخوابم؟!
عایا هنوز شک دارم که چشمام از کاسه در اومده از بس ب گوشی نگاه کردم؟
کاش حداقل دو قسمت از سریالو میدیدم یا دو صفه کتاب میخوندم!
این عمر تباه شده پای گوشی از همه تباهی ها تباه تره!
پس کی میرسه اون زمان موعود ک توش شبا زود بخوابم و صبحا قبل طلوع آفتاب بیدار باشم به خورشید سلام کنم؟؟!!
اونهمه برنامه ریزی رو کی قراره بشینی بنویسی و بعد بهشون عمل کنی؟
کی قراره برم باشگاه؟
کی قراره برم کلاس زبان؟
کی قراره برم کلاس حفظ؟
پس خبرم کی قر
#خداجانم
بهار بوسه های زندگی بخش توست
که بر پیشانی دل می نشیند.
ما را ببوس
همچنان که شاخه های جوان درختان را می بوسی.
در ما بِدَم
همچنان که در هوای این روزها دمیده ای
در دلهای مجروحمان 
جوانه بزن ودر ما سبز شو
چه فایده که آب و خاک 
از نفس بهاران حیاتی تازه یابند
و ما همچنان در بند زندگی های خود اسیر باشیم
"همای اوج سعادت" ،نظر لطف باری است که تو بر ما می کنی
نظر لطفت را از ما دریغ مکن
@qasedakekhoda
چند روایت در حرامزادگی دشمنان اهل بیت علیهم السلام (به روایت اهل سنت عمری)
١- ابن الجزری عالم بزرگ اهل سنت عمری روایت کرده است:
أخبرنا الامام العلامة شیخ الاسلام أبو العباس أحمد بن الحسن الحنبلى القاضى‌ فى جماعة آخرین مشافهة، عن الامام القاضى سلیمان ابن حمزة الدمشقى‌ أخبرنا محمد بن فتیان البغدادى فى كتابه، أخبرنا الامام أبو موسى محمد بن ابى بكر الحافظ، أخبرنا ابو سعد محمد بن الهیثم‌ أخبرنا أبو على الطهرانى، حدثنا أحمد بن موسى، حدثنا على
#نیمه_عاشقی
امشببه نیمه می رسد دفتر بهارانکهکشانی از نور و شکوفهبر پشت هر نسیماز کوچه سبز اردیبهشتبر در خانه ات خواهند رسید!
بهار،ورق به ورقپر شدهاز اسم تو!هر صبح،پرستوهامی آیند از میان آغوش نگاهتتا به کوچه آفتاب!
 
در جستجوی تو،به سمت زندگی باید رفتمن نیزچون قاصدک هافانوس بدسترفتم و رفتماز سبز سیر دریابه خاک کبود کویرهمه جادفتر عاشقی شکوفه ها باز بود مشق شاپرک هابازهم نوشتن نام تو!بازهم سرودن از تو و تو...
امشب،صیادی بر روی رودخانه چشمان
لحظه ای کاش کمی صبر کنی به خاطر منمرحم حال دلم باش طبیب ماهر من
من به قربان تو و حالت جذاب نگاهتمبتلای توام و باخته ام دل به نگاهت
ای وای هوایی شده این دل چه حالی شده از حال دلت با خبرم کنای وای هوایی شده این دل چه حالی شده تو مرا عاشق ترم کن
ای وای به چشمان تو سوگند که نقاشی لبخند تو ایمان مرا بردای وای ببین برق نگاهت، آن صورت ماهت چه بلایی سرم آورد
دل به دریا زده ام سمت نگاه تو عزیزمدل من یوسف افتاده به چاه تو عزیزم
من در صدد یار و تو دلدار و چه ت
شهر آزادگان رحیم آبادمیدرخشد به شرق گیلان شادقلب جنگل و روح دریاهاستهرچه دارد محلّه ی زیباستپل رود است جاری اندر شهرمی رود تا خزر تو را به سفرچهره ها شاد و مردمی خندانآبروی تمامی ایراناهل علم و تلاش و دانائیمقتدر ، مظهر توانائیعشقشان رشد دانش و فرهنگبوده با جهل دائماً در جنگیک محل دارد آن که بالنگاستعشق و شور و نشاط من آنجاستدر بهاران به نبش چارم منساکنم از برای گل چیدنقطب گردشگری سفیدابهپاتوق آفتاب و مهتابهجای زیبای اشکور لشکانهرچه دید
 
بہ تو من مے بالم
و بہ هـر بغض نجیبے ڪہ دل تنگم را
بہ هـواے مددے یاد تو مے اندازد
 
 
 
بہ تو من مے بالم
و بہ اندوہ عمیقے ڪہ میان من و توست
عمق یڪ قطرہ ے اشڪ
اوج یڪ بوتہ ے نور
ڪہ مرا مے برد از خلسہ ے بودن با تو
تا بہ سرسبزترین نقطہ ے اوج
تا بہ آبادترین قلہ ے دور
 
 
 
بہ تو من مے بالم
بہ هـمین قطرہ ے اشڪ
و بہ سرچشمہ ے دنجش ڪہ در آن
نقش تصویر تو را مے بینم
نہ بہ اندوهـ 
بہ مهـر
دیدہ ام مے گرید
لبت آرام تر از آب بہ من مے خندد...
 
 
 
 
بہ تو من مے بالم ...
و بہ خ
 شعر میلاد با سعادت حضرت ولى عصر (عج)
امینی کاشانی
آید آن صبح درخشانى که من مى ‏خواستم    
روشنى بخش دل و جانى که من مى ‏خواستم‏
از نسیم جانفزاى گلشن آل رسول   
بشکفد گلهاى بستانى که من مى ‏خواستم‏
از بهارستان باغ و گلشن آل على      
آمد آن سرو خرامانى که من مى‏ خواستم‏
سالها در خلوت دل اشک حسرت ریختم       
تا بیامد ماه کنعانى که من مى ‏خواستم‏
 دیده یعقوب جان من از آن شد پر فروغ     
کآمد آن خورشید رخشانى که من مى‏ خواستم‏
در بهاران چ
گذشت یک سال دیگر در چشم برهم زدنی که گویی انگار همین دیروز بود و دیروزهایی دیگر .دلتنگیهایی که بر روی هم انباشته میشوند ندیدن ها و نبودن هایی که در تنهایی ها اشک و خاطره هایی که آرزو شده اند آرزوهایی بزرگ برای من امّا در دستان کوچک بچّه ها ...
منم فرا رسیدن عید نوروز و طمطراق پیک بهاران را تبریک ،و تهنیت صمیمانهرا تقدیم همه و خانواده ها دارم و در پرتو الطاف بیکران خداوندیسلامتی و بهروزی، طراوت و شادکامی، عزت و کامیابی ، اندیشه‌ای پویا  و بر
 
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مه رویان مجلس گر چه دل می‌برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
بر در شاهم گدایی نکته
بیست ساله شده امبیست سالی که پر بود از نشیب و فراز، پر بود از امید و نا امیدی، پر بود از اشک و لبخند.غم و غصه هایش گاه از صبر من بیشتر بود ، آن قدر که زبان به شکوه گشودم و یقه ی خدا را گرفتم اما آرام که می شدم از او می خواستم که آغوشش را برایم باز کند و او بی منت مرا بغل می گرفت و برایم لالایی می خواند تا خوابم ببرد.قصه ی غم ها را کوتاه می کنم ، امروز روز تولد بیست سالگی من است ، روزی که همیشه منتظرش بودم و برایش هزاران نقشه کشیده بودم، با خود عهد کرد
بیست ساله شده امبیست سالی که پر بود از نشیب و فراز، پر بود از امید و نا امیدی، پر بود از اشک و لبخند.غم و غصه هایش گاه از صبر من بیشتر بود ، آن قدر که زبان به شکوه گشودم و یقه ی خدا را گرفتم اما آرام که می شدم از او می خواستم که آغوشش را برایم باز کند و او بی منت مرا بغل می گرفت و برایم لالایی می خواند تا خوابم ببرد.قصه ی غم ها را کوتاه می کنم ، امروز روز تولد بیست سالگی من است ، روزی که همیشه منتظرش بودم و برایش هزاران نقشه کشیده بودم، با خود عهد کرد
دانلود آهنگ ای وای هوایی شده این دل چه حالی شده با کیفیت 320 و 120 همراه با متن
دانلود ای وای هوایی شده این دل چه حالی شده آرون افشار
آرون افشار طبیب ماهر آهنگ ای وای هوایی شده این دل چه حالی شده 
 متن اهنگ 
لحظه ای کاش کمی صبر کنی به خاطر من مرحم حال دلم باش طبیب ماهر من
من به قربان تو و حالت جذاب نگاهت مبتلای توام و باخته ام دل به نگاهت
ای وای هوایی شده این دل چه حالی شده از حال دلت با خبرم کن
ای وای هوایی شده این دل چه حالی شده تو مرا عاشق ترم کن
ای
ذکر خود گویم و پرواز کنم تا بر دوستباز چون باز نشینم کُلَه منبر دوست
من نه چون سایه کشم رخت سیه تخت زمینغنچه‌ی صبحم و اطوار کنم بر سر دوست
بوی خون می‌رسد و طلعت ابلیس از دورمست می‌خیزم از این خلقت بلواگر دوست
شرع تو خواندم و این شیوه مرا سود نکردکعبه آتش زدم از این دم جان‌پرور دوست
گفته بودم به فلک خاک من از دیده زدایگوش می‌کرد و نمی‌کرد من و محضر دوست
وعده‌ی چشم تو شد خاتم تنهایی جانعالمی پام فتد باز منم چاکر دوست
ساقدوشان تو این کار به من
من به امید بهار تو دلم گل دارد
باغ احساس من از عشق تو بلبل دارد
شکل گلخند تو باران بهاران من است
بودنت مژده خوشرنگ تحمل دارد
عشق، وقتی که تو باشی، به حقیقت جاریست
غنچه در مرتبه ی  آن لب تو بازاریست
تپش قلب من از قلب تو مالامال است
آفرین بر توو عشقت که به این حد، کاریست
 
من برای تو و تو مال منی تا هستیم
هردو از معرکه عقل، سلامت جستیم
در دل حادثه بودیم ولی نشکستیم
بودم و بودی و مستانه ترین سرمستیم
وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شوم
بند را پاره کنم
بهار آمد ..با بوی یاس و بنفشه و سنبل ..همان غنچه های گلبرگ درهم پیچیده و جامه در آغوش کشیده ..که شکفتند در افتاب زرین  و نسیم جان افزای بهار ...با شاپرکهای رنگارنگ و سنجاقکهای قشنگ ...همان که پیله دریدند و بذر زندگی سُفتند در فصل شکوفایی و بودن ...با رودهای خروشان و نهرهای روان ...که  آب کردند انجمادِ سکون و یخبندانِ واماندگیها را و رهیدند از جاماندگی و تاخیر سفرِ جاریِ زندگی ...و این منم که شکفتم و دریدم و آب کردم و سُفتم  ...لیک پژمردم در بهاران ... 

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

sargarmi13